معنی فارسی absorbedly
B1به طور عمیق و با تمرکز، اشاره به وضعیت ذهنی یا احساسی که فرد تمام توجه خود را به چیزی معطوف کرده است.
In a manner that shows deep engagement or concentration.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با دقت به موسیقی گوش داد.
مثال:
She listened absorbedly to the music.
معنی(example):
او به طور عمیق کتاب مورد علاقهاش را میخواند.
مثال:
He was absorbedly reading his favorite book.
معنی فارسی کلمه absorbedly
:
به طور عمیق و با تمرکز، اشاره به وضعیت ذهنی یا احساسی که فرد تمام توجه خود را به چیزی معطوف کرده است.