معنی فارسی abstinence

B2

پرهیز، خودداری از انجام عملی خاص، به‌ویژه در موضوعاتی مانند خوردن، نوشیدن یا تنباکو.

The practice of restraining one’s self from indulging in something, typically alcohol or sexual activity.

example
معنی(example):

پرهیز از سیگار کشیدن می‌تواند به طرز چشمگیری سلامت شما را بهبود بخشد.

مثال:

Abstinence from smoking can greatly improve your health.

معنی(example):

پرهیز اغلب برای توسعه خودکنترلی توصیه می‌شود.

مثال:

Abstinence is often encouraged to develop self-control.

معنی فارسی کلمه abstinence

: معنی abstinence به فارسی

پرهیز، خودداری از انجام عملی خاص، به‌ویژه در موضوعاتی مانند خوردن، نوشیدن یا تنباکو.