معنی فارسی abuelo
A1یعنی پدربزرگ، به زبان اسپانیایی.
Grandfather in Spanish.
- NOUN
example
معنی(example):
مادربزرگم دوست دارد داستانهایی از جوانیاش بگوید.
مثال:
My abuelo loves to tell stories from his youth.
معنی(example):
او اغلب در شبها با مادربزرگم شطرنج بازی میکند.
مثال:
He often plays chess with my abuelo in the evenings.
معنی فارسی کلمه abuelo
:
یعنی پدربزرگ، به زبان اسپانیایی.