معنی فارسی abubble
B1حباب، جایی که احساس محافظت و ایمنی میکند.
A state of isolation or protection from the outside world.
- OTHER
example
معنی(example):
کودکان با شادی در حباب تخیل خود بازی کردند.
مثال:
The children played happily in the abubble of their imagination.
معنی(example):
او احساس میکرد که در حبابی زندگی میکند، دور از واقعیت.
مثال:
She felt like she was living in a bubble, away from reality.
معنی فارسی کلمه abubble
:
حباب، جایی که احساس محافظت و ایمنی میکند.