معنی فارسی aburst

B1

ترکیدن، شکستن ناگهانی و پر سر و صدا، به ویژه در مورد اشیاء مانند بالن.

To break open or apart suddenly and violently, often with a loud noise.

example
معنی(example):

بالن با صدای بلندی ترکید.

مثال:

The balloon burst with a loud noise.

معنی(example):

او وقتی جوک را شنید، به خنده افتاد.

مثال:

She burst into laughter when she heard the joke.

معنی فارسی کلمه aburst

: معنی aburst به فارسی

ترکیدن، شکستن ناگهانی و پر سر و صدا، به ویژه در مورد اشیاء مانند بالن.