معنی فارسی abusee
B1سوء استفادهشده، کسی که مورد سوء استفاده قرار گرفته است.
A person who has been subjected to abuse.
- NOUN
example
معنی(example):
سوء استفادهشده جرأت بیان کردن را پیدا کرد.
مثال:
The abusee found the courage to speak out.
معنی(example):
گروههای حمایتی برای بهبودی سوء استفادهشدگان ضروریاند.
مثال:
Support groups are essential for the abusee’s recovery.
معنی فارسی کلمه abusee
:
سوء استفادهشده، کسی که مورد سوء استفاده قرار گرفته است.