معنی فارسی accommodating
B1فردی که به راحتی با دیگران کنار میآید و نیازهای آنها را در نظر میگیرد.
Willing to help or do what someone wants; obliging.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بسیار برای مهمانان خود جا میدهد.
مثال:
She is very accommodating to her guests.
معنی(example):
پرسنل هنگام درخواست تغییر اتاق بسیار همکاری کردند.
مثال:
The staff was accommodating when we requested a room change.
معنی فارسی کلمه accommodating
:
فردی که به راحتی با دیگران کنار میآید و نیازهای آنها را در نظر میگیرد.