معنی فارسی accompanier
B1شخص یا چیزی که همراهی میکند، به ویژه در موسیقی.
A person or thing that accompanies another.
- NOUN
example
معنی(example):
همراه نوازنده به زیبایی در کنار نوازنده سولو نواخت.
مثال:
The accompanier played beautifully alongside the soloist.
معنی(example):
یک همراه نوازنده به بهبود اجرا کمک میکند.
مثال:
An accompanier helps to enhance the performance.
معنی فارسی کلمه accompanier
:
شخص یا چیزی که همراهی میکند، به ویژه در موسیقی.