معنی فارسی accordingly
B1به همین ترتیب: به معنای عمل کردن بر اساس شرایط یا اطلاعات موجود.
In a way that is appropriate to the particular circumstances.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور جدی درس خواند و به همین ترتیب در امتحان قبول شد.
مثال:
She studied hard and accordingly passed the exam.
معنی(example):
هوا تغییر کرد و ما وسایل خود را به همین ترتیب بستهبندی کردیم.
مثال:
The weather changed, and we packed our bags accordingly.
معنی فارسی کلمه accordingly
:
به همین ترتیب: به معنای عمل کردن بر اساس شرایط یا اطلاعات موجود.