معنی فارسی accost

B2

نزدیک شدن به کسی به ویژه به طریقه‌ای ناخواسته و برای صحبت کردن یا پرسیدن.

To approach and speak to someone boldly or aggressively.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت به غریبه نزدیک شود و از او راه را بپرسد.

مثال:

He decided to accost the stranger and ask for directions.

معنی(example):

شما نباید در یک کوچه تاریک به کسی نزدیک شوید.

مثال:

You should not accost someone in a dark alley.

معنی فارسی کلمه accost

: معنی accost به فارسی

نزدیک شدن به کسی به ویژه به طریقه‌ای ناخواسته و برای صحبت کردن یا پرسیدن.