معنی فارسی acculturationist
C2افرادی که به مطالعه فرآیندهای فرهنگی اکتفا میکنند و بر تعاملات فرهنگی تمرکز دارند.
A person who studies the process of acculturation.
- NOUN
example
معنی(example):
یک آکولچرال پژوهشگر بررسی میکند که فرهنگها چگونه با یکدیگر تعامل کرده و بر یکدیگر تأثیر میگذارند.
مثال:
An acculturationist studies how cultures interact and influence each other.
معنی(example):
آکولچرال پژوهشگر یافتههای خود را در کنفرانس بینالمللی ارائه داد.
مثال:
The acculturationist presented their findings at the international conference.
معنی فارسی کلمه acculturationist
:
افرادی که به مطالعه فرآیندهای فرهنگی اکتفا میکنند و بر تعاملات فرهنگی تمرکز دارند.