معنی فارسی aciniform

B1

شکلی که شبیه به آچینی‌ها باشد و معمولاً در میوه‌ها یا زمینه‌های دیگر دیده می‌شود.

Having the shape or form of an acinus, typically in botanical contexts.

example
معنی(example):

ساختار آچینفورم میوه به فرآیند رسیدن آن کمک می‌کند.

مثال:

The aciniform structure of the fruit helps with its ripening.

معنی(example):

گیاه‌شناسان به بررسی آرایش‌های آچینفورم در گیاهان مختلف پرداختند.

مثال:

Botanists examined the aciniform arrangements in various plants.

معنی فارسی کلمه aciniform

: معنی aciniform به فارسی

شکلی که شبیه به آچینی‌ها باشد و معمولاً در میوه‌ها یا زمینه‌های دیگر دیده می‌شود.