معنی فارسی acinose

B1

الیاف یا بافت‌هایی که به حالت آچینی دیده می‌شوند.

Pertaining to tissues or cells that exhibit an acinar structure.

example
معنی(example):

الگوی آچینوز در بافت نشان‌دهنده یک وضعیت خاص بود.

مثال:

The acinose pattern in the tissue was indicative of a specific condition.

معنی(example):

ویژگی‌های آچینوز می‌تواند در شناسایی شرایط پزشکی خاص کمک کند.

مثال:

Acinose features can help identify certain medical conditions.

معنی فارسی کلمه acinose

: معنی acinose به فارسی

الیاف یا بافت‌هایی که به حالت آچینی دیده می‌شوند.