معنی فارسی acquiescency

B2

تسلیم، تمایل به پذیرفتن بدون اعتراض یا نارضایتی.

The quality of being acquiescent, often implies a passive agreement.

example
معنی(example):

تسلیم او اجازه داد پروژه به آرامی ادامه یابد.

مثال:

Her acquiescency allowed the project to proceed smoothly.

معنی(example):

تسلیم گاهی می‌تواند به پذیرش منفعلانه شرایط منجر شود.

مثال:

Acquiescency may sometimes lead to passive acceptance of situations.

معنی فارسی کلمه acquiescency

: معنی acquiescency به فارسی

تسلیم، تمایل به پذیرفتن بدون اعتراض یا نارضایتی.