معنی فارسی acrimonies

B2

تلخی‌ها، احساسات و تنش‌های منفی که در بحث‌ها و تعاملات اجتماعی بروز می‌کند.

Bitter feelings or discord, especially in discussions or debates.

example
معنی(example):

بحث‌ها با تلخی به پایان رسید و تقسیم عمیق بین طرفین را نشان داد.

مثال:

The discussions ended in acrimonies, showing the deep divide between the parties.

معنی(example):

اگر تلخی‌ها به آرامی حل نشود، می‌توانند به سرعت افزایش پیدا کنند.

مثال:

Acrimonies can often escalate if not addressed calmly.

معنی فارسی کلمه acrimonies

: معنی acrimonies به فارسی

تلخی‌ها، احساسات و تنش‌های منفی که در بحث‌ها و تعاملات اجتماعی بروز می‌کند.