معنی فارسی acromia

B2

عدم وجود یک عضو یا ساختار خاص در بدن.

The absence of a body part or anatomical structure.

example
معنی(example):

آکرومیا به عدم وجود یک بخش یا ساختار خاص در بدن اشاره دارد.

مثال:

Acromia refers to the absence of a particular body part or structure.

معنی(example):

پزشک در حین معاینه بدنی بیمار آکرومیا را مورد توجه قرار داد.

مثال:

The doctor noted acromia during the patient’s physical examination.

معنی فارسی کلمه acromia

: معنی acromia به فارسی

عدم وجود یک عضو یا ساختار خاص در بدن.