معنی فارسی acronichal

B1

آکرونیکال، مربوط به ویژگی‌های واژه‌ها و عبارات در زبان‌شناسی.

Pertaining to the characteristics or features of words and phrases in linguistics.

example
معنی(example):

طبیعت آکرونیکال پدیده محققان را مجذوب کرد.

مثال:

The acronichal nature of the phenomenon fascinated the researchers.

معنی(example):

ما جنبه‌های آکرونیکال را در مطالعه اخیر خود بررسی کردیم.

مثال:

We explored acronichal aspects in our latest study.

معنی فارسی کلمه acronichal

: معنی acronichal به فارسی

آکرونیکال، مربوط به ویژگی‌های واژه‌ها و عبارات در زبان‌شناسی.