معنی فارسی acronichally

B1

آکرونیکالی، به‌صورت مربوط به ویژگی‌های واژه‌ها و ساختار زبان.

In a manner that pertains to the characteristics of words and language structure.

example
معنی(example):

مقالات به‌طور آکرونیکالی تحلیل شدند تا بینش‌هایی جمع‌آوری شود.

مثال:

The articles were analyzed acronichally to gather insights.

معنی(example):

محققان به موضوع به‌طور آکرونیکالی برای تحلیل دقیق‌تر نزدیک شدند.

مثال:

Researchers approached the topic acronichally for detailed analysis.

معنی فارسی کلمه acronichally

: معنی acronichally به فارسی

آکرونیکالی، به‌صورت مربوط به ویژگی‌های واژه‌ها و ساختار زبان.