معنی فارسی actinomorphy
B1توزیعی متقارن در ساختار موجودات زنده.
The condition of having a radial or symmetrical body form.
- NOUN
example
معنی(example):
آکتینومورفی به ترتیب متقارن اجزای بدن اشاره دارد.
مثال:
Actinomorphy refers to the symmetrical arrangement of body parts.
معنی(example):
مفهوم آکتینومورفی در زیستشناسی اهمیت دارد.
مثال:
The concept of actinomorphy is significant in biology.
معنی فارسی کلمه actinomorphy
:
توزیعی متقارن در ساختار موجودات زنده.