معنی فارسی adaptative

B2

نیاز به سازگاری یا تغییر برای مقابله با چالش‌های محیطی.

Pertaining to, or capable of adaptation; accommodating change.

example
معنی(example):

استراتژی‌های سازگارانه این حیوان بقا را تضمین می‌کند.

مثال:

The adaptative strategies of the animal ensure its survival.

معنی(example):

رفتار سازگارانه برای بسیاری از گونه‌ها در محیط‌های در حال تغییر ضروری است.

مثال:

Adaptative behavior is essential for many species in changing environments.

معنی فارسی کلمه adaptative

: معنی adaptative به فارسی

نیاز به سازگاری یا تغییر برای مقابله با چالش‌های محیطی.