معنی فارسی adaptedness

B2

وضعیتی که یک موجود زنده یا سیستم در آن برای پاسخگویی به شرایط محیطی تغییر یافته است.

The state of being adapted; suitability for a given environment.

example
معنی(example):

سازگاری این ماهی باعث می‌شود در صخره‌ها خوب رشد کند.

مثال:

The adaptedness of the fish allows it to thrive in the reefs.

معنی(example):

سازگاری بالا می‌تواند در گونه‌هایی که به سرعت تغییر می‌کنند مشاهده شود.

مثال:

High adaptedness can be observed in species that change rapidly.

معنی فارسی کلمه adaptedness

: معنی adaptedness به فارسی

وضعیتی که یک موجود زنده یا سیستم در آن برای پاسخگویی به شرایط محیطی تغییر یافته است.