معنی فارسی adaptivity

B1

توانایی برای تغییر و سازگار شدن با شرایط متفاوت.

The ability to adapt or be adapted to new conditions.

example
معنی(example):

موجودات سازگاری را برای شکوفایی در زیستگاه‌های خود نشان می‌دهند.

مثال:

Organisms exhibit adaptivity to thrive in their habitats.

معنی(example):

سازگاری فناوری امکان بهبود مداوم را فراهم می‌کند.

مثال:

The adaptivity of technology allows for continuous improvements.

معنی فارسی کلمه adaptivity

: معنی adaptivity به فارسی

توانایی برای تغییر و سازگار شدن با شرایط متفاوت.