معنی فارسی addictively

B1

به صورت وابسته و غیرقابل کنترل، به طوری که نتوان از آن اجتناب کرد.

In a manner that is compulsive or unable to be controlled.

example
معنی(example):

او به صورت اعتیادآور ساعت‌ها بازی می‌کند.

مثال:

She plays games addictively for hours.

معنی(example):

او به طرز اعتیادآوری غذا می‌خورد و نمی‌تواند متوقف شود.

مثال:

He eats addictively, unable to stop.

معنی فارسی کلمه addictively

: معنی addictively به فارسی

به صورت وابسته و غیرقابل کنترل، به طوری که نتوان از آن اجتناب کرد.