معنی فارسی addleness
B1وضعیت یا حالت گیجی و از دست دادن تمرکز.
The quality of being confused or absent-minded.
- NOUN
example
معنی(example):
کلهخرابی افکار او منجر به اشتباهات شد.
مثال:
The addleness of his thoughts led to mistakes.
معنی(example):
در لحظات کلهخرابی، اغلب چیزهای مهم را فراموش میکنیم.
مثال:
In moments of addleness, we often forget important things.
معنی فارسی کلمه addleness
:
وضعیت یا حالت گیجی و از دست دادن تمرکز.