معنی فارسی adequative

B2

مرتبط با یا ایجاد کننده کفایت.

Descriptive of something that serves to make something adequate.

example
معنی(example):

یک روش مناسب برای اطمینان از برآورده شدن تمام نیازها اتخاذ شد.

مثال:

An adequative method was adopted to ensure all needs were met.

معنی(example):

ما یک استراتژی مناسب برای پروژه اجرا کردیم.

مثال:

We implemented an adequative strategy for the project.

معنی فارسی کلمه adequative

: معنی adequative به فارسی

مرتبط با یا ایجاد کننده کفایت.