معنی فارسی adfiliate
B1به معنای وابسته شدن یا ارتباط برقرار کردن با یک گروه یا سازمان.
To officially attach or connect as part of a larger entity.
- VERB
example
معنی(example):
ما میتوانیم با شرکتهای دیگر برای منابع بهتر مرتبط شویم.
مثال:
We can adfiliate with other companies for better resources.
معنی(example):
سازمان تصمیم گرفت با یک شبکه جهانی مرتبط شود.
مثال:
The organization decided to adfiliate with a global network.
معنی فارسی کلمه adfiliate
:
به معنای وابسته شدن یا ارتباط برقرار کردن با یک گروه یا سازمان.