معنی فارسی adfix
B1به معنای چسباندن یا ثابت کردن چیزی به یک سطح.
To attach or fasten something firmly.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید برچسب را با دقت به بسته بچسبانید.
مثال:
You need to adfix the label to the package securely.
معنی(example):
مطمئن شوید که تمبرها را قبل از ارسال نامه بچسبانید.
مثال:
Make sure to adfix the stamps before mailing the letter.
معنی فارسی کلمه adfix
:
به معنای چسباندن یا ثابت کردن چیزی به یک سطح.