معنی فارسی adfreeze
B1به معنای یخ زدن یا منجمد کردن چیزها.
To cause something to become frozen.
- VERB
example
معنی(example):
شما میتوانید با فریز کردن باقیماندهها آنها را تازهتر نگه دارید.
مثال:
You can adfreeze the leftovers to keep them fresh longer.
معنی(example):
او تصمیم گرفت میوههایش را برای اسموتیها فریز کند.
مثال:
She decided to adfreeze her fruits for smoothies.
معنی فارسی کلمه adfreeze
:
به معنای یخ زدن یا منجمد کردن چیزها.