معنی فارسی adjacence

B1

مجاورت، نزدیک بودن دو یا چند چیز به یکدیگر، به خصوص در زمینه‌های فیزیکی یا مکانی.

The state of being adjacent; proximity.

example
معنی(example):

دو خانه در مجاورت یکدیگر ساخته شده‌اند.

مثال:

The two houses are built in adjacence to each other.

معنی(example):

مجاورت می‌تواند در برنامه‌ریزی شهری اهمیت داشته باشد.

مثال:

Adjacence can be important in city planning.

معنی فارسی کلمه adjacence

: معنی adjacence به فارسی

مجاورت، نزدیک بودن دو یا چند چیز به یکدیگر، به خصوص در زمینه‌های فیزیکی یا مکانی.