معنی فارسی adjacently

B2

به‌صورت مجاور، به شکلی که دو چیز در کنار هم قرار دارند.

In a manner that is adjacent; located next to something.

example
معنی(example):

کتابخانه به‌صورت مجاور به مدرسه واقع شده است.

مثال:

The library is located adjacently to the school.

معنی(example):

آن‌ها سال‌ها در دفتر به‌صورت مجاور کار کردند.

مثال:

They worked adjacently in the office for many years.

معنی فارسی کلمه adjacently

: معنی adjacently به فارسی

به‌صورت مجاور، به شکلی که دو چیز در کنار هم قرار دارند.