معنی فارسی adjustability
B2توانایی برای تنظیم و سازگاری با شرایط مختلف.
The ability to be adjusted or adapted to different conditions.
- NOUN
example
معنی(example):
انعطاف‌پذیری مبلمان باعث می‌شود تا در هر فضایی جا بگیرد.
مثال:
The adjustability of the furniture allows it to fit in any space.
معنی(example):
انعطاف‌پذیری تنظیمات می‌تواند به بهبود تجربه کاربری کمک کند.
مثال:
The adjustability of the settings can help improve user experience.
معنی فارسی کلمه adjustability
:
توانایی برای تنظیم و سازگاری با شرایط مختلف.
