معنی فارسی admonitive

B2

یادآورانه، چیزی که حاوی یادآوری یا هشدار است.

Characteristic of or conveying a warning or advice.

example
معنی(example):

لحن یادآورانه صدایش او را دو بار فکر کرد.

مثال:

The admonitive tone of her voice made him think twice.

معنی(example):

مشاوره یادآورانه او به تیم کمک کرد تا متمرکز بمانند.

مثال:

His admonitive advice helped the team stay focused.

معنی فارسی کلمه admonitive

: معنی admonitive به فارسی

یادآورانه، چیزی که حاوی یادآوری یا هشدار است.