معنی فارسی adumbratively

B2

به طور غیرمستقیم یا با اشاره به چیزی.

In a manner that suggests or foreshadows.

example
معنی(example):

او به‌طور سایه‌وار درباره خطرات موجود صحبت کرد.

مثال:

He spoke adumbratively about the risks involved.

معنی(example):

گزارش به‌طور غیرمستقیم نشان داد که تغییرات ضروری است.

مثال:

The report adumbratively indicated that changes were necessary.

معنی فارسی کلمه adumbratively

: معنی adumbratively به فارسی

به طور غیرمستقیم یا با اشاره به چیزی.