معنی فارسی adversative
B2متضاد، به کلمات یا عبارات اشاره دارد که تضاد یا مخالفت را نشان می‌دهند.
Referring to words or phrases that express contrast or opposition.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Something, particularly a clause or conjunction, which is adversative.
adjective
معنی(adjective):
Expressing opposition or difference.
معنی(adjective):
Expressing adverse effect.
example
معنی(example):
در دستور زبان، 'اما' یک هم‌پیوند متضاد است.
مثال:
In grammar, 'but' is an adversative conjunction.
معنی(example):
استفاده از کلمات متضاد می‌تواند ایده‌های متضاد را در نوشتن روشن کند.
مثال:
Using adversative words can clarify contrasting ideas in writing.
معنی فارسی کلمه adversative
:
متضاد، به کلمات یا عبارات اشاره دارد که تضاد یا مخالفت را نشان می‌دهند.
