معنی فارسی adversely
B1منفی به معنای داشتن تأثیر منفی یا نامطلوب بر چیزی اشاره دارد.
In a way that causes harm or damage; negatively.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an adverse manner.
example
معنی(example):
طوفان به طرز منفی بر برنامههای سفر تأثیر گذاشت.
مثال:
The storm adversely affected the travel plans.
معنی(example):
کاهش اقتصادی به طرز منفی بر بسیاری از کسبوکارها تأثیر گذاشت.
مثال:
The economic downturn adversely impacted many businesses.
معنی فارسی کلمه adversely
:
منفی به معنای داشتن تأثیر منفی یا نامطلوب بر چیزی اشاره دارد.