معنی فارسی adversed
B1معنی واژه adversed، به معنای معترض یا مخالف، به ویژه در شرایطی که فرد یا گروهی با وضعیتی یا تصمیمی مخالف است.
Opposed or contrary; having a negative effect or interaction.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گروه معترض نسبت به سیاست جدید اعتراض کردند.
مثال:
The adversed group protested against the new policy.
معنی(example):
احساسات معترض میتواند به تعارض در روابط منجر شود.
مثال:
Adversed feelings can lead to conflict in relationships.
معنی فارسی کلمه adversed
:
معنی واژه adversed، به معنای معترض یا مخالف، به ویژه در شرایطی که فرد یا گروهی با وضعیتی یا تصمیمی مخالف است.