معنی فارسی adversive
B2در اصطلاحات روانشناسی، به رفتار یا عاملی که موجب ایجاد موانع یا مشکلات میشود، اشاره دارد.
Having an opposing or negative effect.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موسیقی بلند تأثیر معکوسی بر تمرکز من داشت.
مثال:
The loud music had an adversive effect on my concentration.
معنی(example):
رفتارهای معکوس میتوانند بر برقراری ارتباط مؤثر تأثیر بگذارند.
مثال:
Adversive behaviors can hinder effective communication.
معنی فارسی کلمه adversive
:
در اصطلاحات روانشناسی، به رفتار یا عاملی که موجب ایجاد موانع یا مشکلات میشود، اشاره دارد.