معنی فارسی advisements
B1مشاورهها یا توصیههای رسمی که به منظور هدایت عمل یا تصمیمگیری داده میشوند.
Formal advice or recommendations given to guide actions or decisions.
- NOUN
example
معنی(example):
مشاورههای ارائهشده توسط هیئت مد نظر قرار گرفت.
مثال:
The advisements given by the board were taken into account.
معنی(example):
در طول جلسه، تمام مشاورهها را برای مراجعه آینده ثبت کردیم.
مثال:
We documented all advisements during the meeting for future reference.
معنی فارسی کلمه advisements
:
مشاورهها یا توصیههای رسمی که به منظور هدایت عمل یا تصمیمگیری داده میشوند.