معنی فارسی advisive
B1لقب برای توصیف نظرات یا پیامی که جنبه مشاورهای دارد.
Descriptive of advice-giving or advisory content.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نظرات مشاورانه او به روشن شدن موضوع کمک کرد.
مثال:
Her advisive comments helped clarify the issue.
معنی(example):
او همیشه بازخورد مشاورانهای درباره کار ما میدهد.
مثال:
He always gives advisive feedback on our work.
معنی فارسی کلمه advisive
:
لقب برای توصیف نظرات یا پیامی که جنبه مشاورهای دارد.