معنی فارسی advisiveness

B2

کیفیت یا حالت ارائه مشاوره یا نظارت بر دیگران.

The quality of being advisory or giving advice.

example
معنی(example):

مشاورانه بودن رویکرد او مشهود بود.

مثال:

The advisiveness of her approach was evident.

معنی(example):

مشاورانه بودن در هنگام اتخاذ تصمیمات مهم بسیار حیاتی است.

مثال:

Advisiveness is crucial when making important decisions.

معنی فارسی کلمه advisiveness

: معنی advisiveness به فارسی

کیفیت یا حالت ارائه مشاوره یا نظارت بر دیگران.