معنی فارسی aerobicised

B1

عملیاتی که در آن ورزش‌های هوازی انجام می‌شود و هدف از آن تقویت سیستم قلب و عروق است.

To engage in aerobic exercise that improves cardiovascular fitness and overall health.

verb
معنی(verb):

To perform aerobics.

example
معنی(example):

او تمریناتش را انجام داد و به مدت سی دقیقه ورزش هوازی کرد.

مثال:

She completed her workout and aerobicised for thirty minutes.

معنی(example):

او هر روز ورزش هوازی کرد تا سطح تناسب اندام خود را حفظ کند.

مثال:

He aerobicised every day to maintain his fitness level.

معنی فارسی کلمه aerobicised

: معنی aerobicised به فارسی

عملیاتی که در آن ورزش‌های هوازی انجام می‌شود و هدف از آن تقویت سیستم قلب و عروق است.