معنی فارسی aerobraked

B1

عملیاتی که در آن یک شیء با استفاده از نیروی کشش هوا کاهش سرعت می‌یابد.

Having slowed down using aerodynamic drag while entering an atmosphere.

verb
معنی(verb):

To perform aerobraking.

example
معنی(example):

فضاپما با استفاده از ترمز هوایی به آرامی وارد مدار اطراف سیاره شد.

مثال:

The spacecraft aerobraked to enter orbit around the planet smoothly.

معنی(example):

پس از انجام ترمز هوایی، پروب شروع به ارسال داده‌ها به زمین کرد.

مثال:

After being aerobraked, the probe started sending data back to Earth.

معنی فارسی کلمه aerobraked

: معنی aerobraked به فارسی

عملیاتی که در آن یک شیء با استفاده از نیروی کشش هوا کاهش سرعت می‌یابد.