معنی فارسی affectate

B1

تحت تأثیر قرار دادن، نشان دادن یا به تصویری خاص درآمدن رفتار یا احساسات.

To pretend or feign, presenting a certain behavior or emotion.

example
معنی(example):

او معمولاً لهجه‌ای شیک را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مثال:

He would often affectate a posh accent.

معنی(example):

برای تحت تأثیر قرار دادن مهربانی، او همیشه داوطلب می‌شد.

مثال:

To affectate kindness, she always volunteered.

معنی فارسی کلمه affectate

: معنی affectate به فارسی

تحت تأثیر قرار دادن، نشان دادن یا به تصویری خاص درآمدن رفتار یا احساسات.