معنی فارسی affectationist

B2

شخصی که برای جلب توجه یا تأثیرگذاری، خود را به شکل یا سبک غیر طبیعی نشان می‌دهد.

A person who adopts a particular style or behavior as a form of pretension.

example
معنی(example):

شخصی که در نقش خود ظاهرسازی می‌کند، وانمود کرد که کسی غیر از آنچه که هست، باشد.

مثال:

The affectationist pretended to be someone they were not.

معنی(example):

در دنیای افرادی که ظاهرسازی می‌کنند، پیدا کردن افراد واقعی دشوار است.

مثال:

In a world of affectationists, it's hard to find genuine people.

معنی فارسی کلمه affectationist

: معنی affectationist به فارسی

شخصی که برای جلب توجه یا تأثیرگذاری، خود را به شکل یا سبک غیر طبیعی نشان می‌دهد.