معنی فارسی affiancing
B1عملیه ایجاد همکاری یا توافق.
The act of forming agreements or partnerships.
- verb
verb
معنی(verb):
To be betrothed to; to promise to marry.
example
معنی(example):
همکاری در این پروژه نیاز به برنامهریزی دقیق و منابع دارد.
مثال:
Affiancing the project will require careful planning and resources.
معنی(example):
آنها بر همکاری با دیگر شرکتها برای بهبود کسبوکارشان تمرکز دارند.
مثال:
They are focusing on affiancing with other firms to enhance their business.
معنی فارسی کلمه affiancing
:
عملیه ایجاد همکاری یا توافق.
