معنی فارسی affiches
B1افیشها، جمع افیش، پوسترها یا تبلیغات عمومی.
Posters or public notices, especially in advertising.
- NOUN
example
معنی(example):
افیشهای اطراف شهر جشنواره را تبلیغ کردند.
مثال:
The affiches around the city promoted the festival.
معنی(example):
ما افیشهای زیادی برای رویدادهای آینده پیدا کردیم.
مثال:
We found many affiches for the upcoming events.
معنی فارسی کلمه affiches
:
افیشها، جمع افیش، پوسترها یا تبلیغات عمومی.