معنی فارسی affinitative

B1

به طور افینیتاتیو، به رفتارها یا روش‌هایی اشاره دارد که به ایجاد پیوندها یا ارتباطات نزدیک بین افراد یا گروه‌ها کمک می‌کند.

Relating to bonding or establishing connections between individuals or groups.

example
معنی(example):

رویکرد افینیتاتیو دانش‌آموزان را تشویق کرد تا با یکدیگر پیوند برقرار کنند.

مثال:

The affinitative approach encouraged students to form bonds with each other.

معنی(example):

در مطالعات اجتماعی، ما رفتارهای افینیتاتیو را در گروه‌ها بررسی می‌کنیم.

مثال:

In social studies, we explore affinitative behaviors in groups.

معنی فارسی کلمه affinitative

: معنی affinitative به فارسی

به طور افینیتاتیو، به رفتارها یا روش‌هایی اشاره دارد که به ایجاد پیوندها یا ارتباطات نزدیک بین افراد یا گروه‌ها کمک می‌کند.