معنی فارسی affirmable

B2

قابل تأیید یا تأیید شده، به ویژه در زمینه‌های رسمی یا قانونی.

Capable of being confirmed or validated.

example
معنی(example):

دستاوردهای او از طریق سوابقش قابل تأیید است.

مثال:

Her achievements are affirmable through her records.

معنی(example):

نتایج از طریق مطالعات متعدد قابل تأیید است.

مثال:

The results are affirmable by multiple studies.

معنی فارسی کلمه affirmable

: معنی affirmable به فارسی

قابل تأیید یا تأیید شده، به ویژه در زمینه‌های رسمی یا قانونی.