معنی فارسی affirmatory
B2تأییدی، به معنای مثبت و نشاندهنده موافقت یا تصدیق است.
Expressing agreement or approval; positive in nature.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Giving affirmation; assertive; affirmative.
example
معنی(example):
او برای نشان دادن توافقش سرش را به حالت تأییدی تکان داد.
مثال:
She gave an affirmatory nod to show her agreement.
معنی(example):
پاسخ به پیشنهاد تأییدی بود.
مثال:
The response to the proposal was affirmatory.
معنی فارسی کلمه affirmatory
:
تأییدی، به معنای مثبت و نشاندهنده موافقت یا تصدیق است.