معنی فارسی afforest
B1 /əˈfɒɹɪst/جنگل‌کاری کردن، کاشت درختان در یک منطقه با هدف ایجاد جنگل.
To establish a forest by planting trees in an area.
- verb
verb
معنی(verb):
To make into forest
مثال:
After we leave the quarry, we intend to afforest the land and turn it into a nature reserve.
example
معنی(example):
دولت برنامه دارد که این منطقه را جنگل‌کاری کند تا تنوع زیستی را افزایش دهد.
مثال:
The government plans to afforest the area to increase biodiversity.
معنی(example):
آن‌ها تصمیم گرفتند زمین متروکه را جنگل‌کاری کنند تا به محیط‌زیست کمک کنند.
مثال:
They decided to afforest the abandoned land to help the environment.
معنی فارسی کلمه afforest
:
جنگل‌کاری کردن، کاشت درختان در یک منطقه با هدف ایجاد جنگل.
